یادگیری از طریق بازی، واژه ای است که در آموزش و پرورش و روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرد تا توضیح دهد چگونه یک کودک می تواند یاد بگیرد که جهان اطراف را درک کند. از طریق بازی، کودکان می توانند مهارت های اجتماعی و شناختی را توسعه دهند، احساسات بالایی داشته باشند و اعتماد به نفس لازم برای شرکت در تجربیات و محیط های جدید را کسب کنند.
راه های کلیدی که کودکان یاد می گیرند عبارتند از بازی کردن، بودن با دیگران، فعال بودن، کاوش و تجربیات جدید، صحبت کردن با خود، برقراری ارتباط با دیگران، برخورد با چالش های فیزیکی و ذهنی، نشان دادن چگونگی انجام کارهای جدید، تمرین و تکرار مهارت ها و داشتن بازی های سرگرم کننده.
به گفته طرفداران این مفهوم، بازی کودکان را قادر می سازد تا جهان خود را درک کنند. بچه ها یک کنجکاوی طبیعی برای کشف و بازی به عنوان یک وسیله برای انجام این کار دارند.
بازی باید لذت بخش باشد.
بازی نباید اهداف بیرونی داشته باشد یعنی هیچ بازی نباید به صورت اجبار از طریق بزرگسالان به کودک تحمیل شود. بازی به خودی و داوطلبانه است.
بازی شامل فعالیت های فعال است. بازی شامل یک عنصر باورنکردنی است.
نقش بازی و نمایش در بازی شامل خلاقیت است، مانند: ساختن پروکسی برای استفاده یا پیدا کردن اشیا استفاده شود. بازی می تواند خلاق باشد زمانی که بازیکن سازنده بلوک های ساختمانی، از رنگ استفاده می کند یا از مواد مختلف برای ساخت یک شی استفاده می کند. خلاقیت در مورد محصول نهایی نیست، بلکه فرایند سناریوی بازی است.
تصورات و تخیلات در هنگام بازی مورد استفاده قرار می گیرد زمانی که شخص به تصویر کشیده در ذهن خود با احساسات، اندیشه ها و افکار خود به بازی بپردازد.
ویژگی های مشترک بازی اینچنین است: بازی فعال است، آغازگر آن کودک است ، فرآیند گراست ، ذاتی است و نمادین است.
یادگیری از طریق بازی را شروع کن
تفاوت های حیاتی بین بازی و کار وجود دارد. بازی اغلب فعالیتی است که کودک خودش انتخاب می کند ، به جای اینکه از طرف والدین یا معلم تجویز شود؛ این یک فرآیند است، نه یک نتیجه یا محصول پیش بینی شده. از سوی دیگر، کار، قصد قطعی و یک نتیجه مشخص شده است.